استارتاپ "می بریم" کار خودش را با دو فاندر از اردیبهشت ۹۵ آغاز کرد. با دغدغههایی که بعد گذشت دو سال حتی دیگر خودمان هم درکش نمیکنیم. اردیبهشت ۹۵ سعی کردیم قبل از شروع استارتاپ، نظر مردم را بپرسیم. در پارک و خیابان با مردم صحبت میکردیم، از هر فرصتی استفاده میکردیم تا بدانیم در ذهن ایرانیها چه میگذرد. تقریبا همه ایده «به جای تک سرنشینی با چند نفر هم سفر شویم» را دوست داشتند اما واقعا چه کسی حاضر میشد با یک غریبه هم سفر شود؟
احتمالا حال آن روز ما مثل حال خیلی از جوانترهای امروز بود: یک اپلیکیشن با UI/UX عالی، چون هم در کاهش هزینه مردم کمک میکند و هم هوای شهر را پاکتر میکند مردم کم کم به سمتش میآیند و پلتفرم شکل میگیرد. اما وقتی وارد ماجرا شدیم فهمیدیم این خوش خیالی محض بود آن هم در بازار ایران.
ما یک مسئله مهم را در نظر نگرفته بودیم: هزینه تغییر عادت. اینکه مردم هر روز سفرشان را رزرو کنند، به جای تاکسی دنبال همسفر بگردند و اصلا مسئله را درک کنند.
عددهایی که برای هزینه جذب بهتان میگویند را دور بریزید در چنین سیستمی هزینه جذب و نگهداشت هر نفر بالای ۵۰ هزارتومان است. ما در سادهترین حالت بیش از ۱۰ میلیارد تومان سرمایه لازم داشتیم تا صرفا «بخشی» عادات شهروندان را تغییر دهیم. آن هم در پلتفرم پیچیدهای که افراد در «زمان و مکان» یکسان باید به هم متصل شوند.
....
خیلی دوست داریم تمام ماجرای شکست را گردن دیگران بیندازیم مثلا گردن شتابدهنده ای که در اوج همکاری ما با تاکسیرانی تصمیم گرفت بزند زیر قرارداد ۶۵ میلیون تومانیاش و ۴۰ میلیون تومانش را ندهد. اما میدانیم اول و آخر تمام این شکست به عهده خود ماست.
1️⃣ به اشتباهاتمان فکر میکنیم. به ماههایی که آرام و دست به عصا حرکت کردیم و سعی کردیم کم خرج کنیم اما نمیدانستیم که همین آهسته رفتن مرگ تدریجی ما را رقم میزند.
2️⃣ به روزهایی که ترسیدیم با رانندههای تاکسی رو در رو شویم و برای همین خیلی دیر به حقیقت عریان بازاری که در آن کار میکردیم آگاه شدیم.
3️⃣ به زمانی که نتوانستیم ناامیدی را از چهرهمان پنهان کنیم و این ناامیدی به مرور بقیه اعضای تیم را هم سرخورده کرد تا جایی که ابر سیاه بد اقبالی بر همهمان چیره شد.
4️⃣ به زمانی که به بطالت، روی ساخت و تغییر اپلیکیشن پافشاری کردیم بدون اینکه بدانیم آیا بازار اصلا به چنین تغییری احتیاج دارد یا نه.
5️⃣ به سختگیریهایی که روی ساخت نرمافزار داشتیم و به جای MVP درگیر ساخت محصول بی نقصی شدیم.
6️⃣ به بیتوجهی به کار تیمی و تک روی و اینکه هرکس میخواست تصورات خودش را پیاده سازی کند بدون اینکه آن را در میان بگذارد
در نهایت تمام این موارد باعث شد تصمیم بگیریم استارتاپ میبریم را در آستانه دومین سالگرد تولدش در اردیبهشت ۹۷ به پایان برسانیم